English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9104 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
point guard U موقعیت گارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point to point line U خط نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
guard U حفافت کردن
guard U محافظ گارد
guard U watch
guard U نگهبانی دادن
guard U پاسداری دادن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U پناه
guard U نرده حفافتی
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U گارد
guard U پاسبان مستحفظ
guard U پاسدار
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
to be on guard U موافب
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to keep guard U موافب
to keep guard U بودن احتیاط کردن
off-guard U درانتظارپیشامدبد
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U محافظت کردن
guard U روکش کشیدن
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U نگهبان
out guard U گشتی صحرایی
on guard U بحالت محافظ باش
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U اماده برای دفاع باشید
on guard U گارد گرفتن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard U گاردگرفتن
on ones guard U موافب
out guard U گشتی
on ones guard U متوجه
on ones guard U درپاسگاه
on guard U بحالت گارد
off ones guard U غافل
on guard U نگهبان
right guard U نگهبانراست
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
advance guard U پیشرو
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیش قراول
state guard U نیروی نظامی ایالتی
stand guard U نگهبانی دادن
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
advance guard U طلایه
state guard U ارتش ایالتی
fire guard U حائل اتش
guard assembly U محفظه
fire guard U پیش بخاری
breech guard U حافظتهساز
blade guard U تیغهلبه
wind guard U محافظباد
chin guard U حافظچانه
splash guard U گلگیر
road guard U ژاندارم
guard-rails U نرده
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
overhead guard U حافظبالایسر
guard-rail U نرده
flank guard U پهلودار
safe guard U حفافت
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
coast guard U گارد کرانه
seaman guard U گارد دریایی
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
flag guard U نگهبان پرچم
road guard U پلیس راه
flag guard U گارد پرچم
air guard U پاسور هوایی
air guard U گشتی هوایی
cable guard U نگهدارنده کابل
key guard U راهنمایکلید
body guard U موکب
bumper guard U روکش سپر
bumper guard U سپر ماشین
left guard U محافظچپ
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
neck guard U حافظگردن
on guard line U خطحافظ
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
body guard U هنگ ویژه
trigger guard U حافظماشه
toe guard U حافظانگشتان
snow guard U محافظبرف
body guard U نگهبان
double guard U دفاع با دو دست
face guard U ماسک محافظ
clothing guard U حافظپارچه
color guard U گارد پرچم
armed guard U گارد مسلح
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort guard U گارد محافظ
color guard U پاسدار پرچم
to guard against danger مواظب خطر بودن
guard ship U ship mission active
to nount guard U به نگهبانی رفتن
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
eye guard U حافظچشم
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
guard dog U سگنگهبان
tendon guard U محافظزردپی
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
plane guard U ناوگارد نجات
mud guard U گلگیر
memory guard U نگهبان حافظه
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main guard U پست نگهبانی اصلی
life guard U هنگ ویژه
life guard U گارد
life guard U نگهبان
knuckle guard U انگلیسی
knuckle guard U کارد
shin guard U ساقبند
interior guard U نگهبان داخلی
national guard U گارد ملی
safe guard U نگهداری
picket guard U پاسبان اردوگاه
plane guard U ناو نجات
open guard U گارد باز
guard dog U سگ پلیس
guard dog U سگ نگهبان
officer of the guard U افسر گارد احترام
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
picket guard U دژبان
border guard U پلیس مرزبانی
praetorian guard U گارد ویژه
radio guard U نگهبان بی سیم
guard house U پاسدارخانه
guard room U پاسدارخانه
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard post U پایه نگهبان
guard plank U تخته محافظ
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard of honour U گارداحترام
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard house U پاسگاه
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard of honor U گارد احترام
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard rail U جان پناه
guard signal U علامت نگهبان
rat guard U صفحه مانع ورودموش
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard band U باند نگهبان
rear guard U عقب دار
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rear guard U نیروی عقب دار
rat guard U موش بند
body guard moulding U قالبحفافتیبدنه
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
upper blade guard U حافظتیغهبالایی
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
coast guard officer U افسر گارد کرانه
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
not to the point U خارج از موضوع
on the point of going U در شرف رفتن
zero point U نقطه صفر
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
off to a point U باریک شده نوک پیدامیکند
not to point U پرت بیجا
to come to a point U بنوک رسیدن
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
off the point U بطور نامربوط
in point U در خور
three point U فن 3 امتیازی کشتی
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
in point U مناسب
far point U برد بینایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com